داستان کوتاه: چند چیز با این شخصیت کشمکش می کند یا یک آدم بیرونی است و یا یک اتفاق بیرونی مثل طوفان و… هرچه این آدم با اتفاق قوی تر و جدی ترباشد بهتر معرفی می شود. در داستان باید نیرنگ و دسیسه قرار داشته باشد. پس از یافتن سوژه یک مشکل برایش فراهم می کنیم که این نباید راحت حل شود باید کشمکش باشد. شروع یک مشکل می تواند با اتفاق باشد ولی پایان این مشکل نه. داستان کوتاه: از ۱۰۰۰ کلمه تا ۱۰۰۰۰ و ۱۵۰۰۰ کلمه (هر صفحه ۲۵۰ تا ۳۰۰کلمه است) رمان: بالای ۱۵۰۰۰ کلمه شخصیت باید یک شخص باشد و نسبت به بقیه بلد باشد و تیپ خاصی باشد. چالش باید منطقی باشد. داستان بلند: یک برش از زندگی مدنظر است (داستان کوتاه است که بلند شده است) رمان: ۱۰ تا ۲۰ سال از یک شخصیت یا یک نسل مدنظر است. وقتی طرح را می نویسیم همه چیزش را باید فکر کرده باشیم و هیچ چیزش رها نشده باشد. طرح و شخصیت مکمل یک دیگرند. (شخصیت خاص،یک طرح خاص خلق می کند) کشمکش درونی فرد (با خودش) داستان را جذاب می کند. اشیاء در داستان ها مهم اند و می توانند نقش داشته باشند.
نزدیکی های غروب بود که برق قطع شد.
برای فرار از گرمای اتاق، حیاط را آب پاشی کردم. خواهرم فرش را داخل حیاط انداخت و مادرم با سینی شربت خنک به جمع ما پیوست.
مدتی نگذشته بود که گنجشکی که از پریدنش معلوم بود نمی تواند پرواز کند از زیر گلدان های گوشه حیاط بیرون آمد.
سه نفری به گنجشک خیره شده بودیم؛ هرکس نظری درباره آن می داد.
ناگهان گربه سیاهی از سر دیوار داخل حیاط پرید. خواهرم از ترس جیغی زد و داخل اتاق پرید.
مادرم هم با دمپایی دنبالش انداخت. گنجشک که خیلی ترسیده بود به پناهگاه خودش که زیر گلدان ها بود
برگشت گربه بخت برگشته هم که از ضرب شست مادر بی نصیب نمانده بود سریع از نردبان بالا رفت و فرار را بر قرار ترجیح داد.
کمی که گذشت آرامش به خانه ما برگشت و بررسی و تحلیل درباره گربه بخت برگشته شروع شد.
هرکس نظری می داد اما
من پیش خودم فکر کردم که چه گربه بی عقلی بود اصلا به جمع سه نفری ما نگاه نکرد؟
فکر نکرد که اگر پایین بیاید بی نصیب نمی ماند حداقل می توانست صبر کند تا ما از آن جا برویم.
از طرف دیگر هم شجاعت گربه را تحسین می کردم با خودم گفتم:
موجودی که به دنبال هدفش شجاعت به خرج می دهد و هیچ گونه ترسی را به خود راه نمی دهد قابل ستایش است حتی اگر یک موجود فاقد عقل و شعور باشد.
برخلاف بعضی آدم ها که حتی حاضر نیستند برای هدفی که دارند تلاش کنند،ریسک کنند.
حاضر نیستند از جای خود تکانی بخورند و قدمی بردارند و منتظرند که به طور معجزه آسایی همه چیز برای آن ها مهیا شود.
یادآیه ۱۱ سوره رعد افتادم که می گوید:
انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آن چه را در خودشان است تغییر دهند!
شاید برای برخی، که دغدغه استفاده از تولیدات ایرانی را دارند و در انتخاب یکی از پیامرسان های داخلی مرددند جالب باشد که بدانند کدام پیامرسان یا شبکه اجتماعی ایرانی از همه بهتر است.
به همین دلیل بااستفاده از تجربه شخصی، استفاده از این سه پیام رسان نقاط ضعف و قوت هریک را بررسی می کنیم:
سروش: اولین توصیه ها برای نصب پیام رسان ایرانی، روی این پیام رسان بوده است.
سروش،قابلیت ایجاد گروه، و کانال را فراهم کرده است.
اگر دائم آن را بروز کنید سرعت دانلود در آن بسیار بالاست.
سروش قسمتی برای کانال های پیشنهادی نیز دارد که با شرایط خاص می توانید کانال خود را در آن جا تبلیغ کنید.
در گروه های سروش، قابلیت حذف پیاهایی که خودتان ارسال کرده اید وجود دارد؛ ولی شما نمی توانید پیام های دیگران را که برایتان آمده را روی صفحه خودتان پاک کنید.
اگرچند پیام را باهم انتخاب کنی نمی توانی آن را کپی کنی.می شود تاریخچه را حذف کرد
امکان رفتن به اولین پیام را ندارد.
اگه پیام باشد که خودت ارسال کردی، قابلیت حذف برای همه گروه، و یا حذف برای مخاطب را دارد.
می توان آن را کپی گرفت یا برای دیگری فرستاد یا پاسخ آن را داد.
پیام دریافتی از دیگران، اگریکی باشد می توان کپی کرد ولی اگر چند پیام را انتخاب کنی قابلیت کپی ندارد.
حتی چندتا از پیام های خودت را نه می تونی حذف کنی نه کپی.
باید تک تک این کارا را انجام دهی.
گاهی پیام ها ارسال نمی شوند که خیلی به ندرت اتفاق می افتد.
در کانال خودتان قابلیت حذف گروهی پیام ها وجود دارد و می توان دسته جمعی پیام ها رافوروارد کرد.
با انتخاب چند پیام در کانال، قابلیت کپی و اشتراک گذاری از بین می رودـ
قابلیت کپی، فورواد و اشتراک گذاری در کانال هایی که عضو می شوید وجود دارد.
اما نمی توانید پیامی از کانال را روی صفحه خود حذف کنید.
با انتخاب چند پیام در کانال دیگران فقط می توان آن را کپی کنید.
سروش قابلیت نظر سنجی در کانال را دارد و قابلیت تماس درون سروش را دارد همچنین دارای صفحه شخصی است.
ایتا
پیامرسانی است که کارکردی شبیه به تلگرام دارد به همین خاطر خیلی افراد کار با آن را ترجیح می دهند چون راحت تر است.
پیام در کانال فوروارد و کپی می شود اما حذف
نمی شوند.
پیام دیگران کپی و فوروارد می شود اما نمی توانید پیام دیگران را از روی صفحه خودتان حذف کنید.
پیام خودتان، کپی، فوروارد و حذف از روی صفحه می شوند.
مشکلات ایتا
پیامی که برای کسی فرستادید حذف نمی شود برای فردی که فرستادید.
چه قبل از اینکه او پیام را باز کند چه بعد از آن.
اگر پیامی را اشتباه فرستادید نهایتا می توانید آن را ویرایش کنید یا ویرایش را بزنید و آن را پاک کنید و ارسال کنید تا پیامتان خالی برود.
اگر چند پیام را پشت سر هم بفرستید در حالی که هنوز تیک ارسال نیامده پیام ها جابجا می رود، اول دومی بعد اولی مثلا.
هردو پیام رسان گزارش تخلفات دارند.
بله
قابلیت حذف جمعی پیام ها
چه در کانال و گروههایی که خودتان ایجاد کردید چه کانال و گروه دیگران این امکان را دارد.
پیام ها به ترتیب ارسال می شوند و از این نظر بر پیام رسان ایتا ترجیح دارد.
سرعت دانلود در آن نسبتا پایبن است و ورود به آن با کندی انجام می شود ولی از بقیه موارد مشکلی ندارد.
مشکل پیام رسان سروش و ایتا اینست که روی دسک تاپ نصب نمی شوند.
در مورد امکان نصب نسخه بله روی صفحه دسک تاپ اطلاعی ندارم.
دیشب با خواهرم فیلم دردسرهای عظیم را می دیدیم. جریان شخصیتی به اسم لطیف و بچه ای که فکر می کردند بچه اوست و او مجبور شد برای مدتی از او نگه داری کند.
وقتی که با جواب آزمایش مشخص شد بچه متعلق به دیگریست قرار گذاشتند که آن را تحویل دهند.
حالا در این میان لطیف بود که نمی خواست بچه را برگرداند.
غرق فیلم بودم و غرق بچه ای که توی بغل لطیف دست و پا می زد.
دیگر نفهمیدم بقیه فیلم چه شد. غرق خیالات خودم شدم فکر کردم چه چیزی باعث می شود که یک آدم این طور دل بسته کودکی شود که هیچ شناختی از او ندارد، نه پدر و مادرش را می شناسد نه اصل و نسبش برای او مهم است.
انگار هر چه به کودکی محبت کنی باز هم راه دوری نمی رود، یک کودک هیچ وقت تو را از کار خیری که در حقش کرده ای پشیمان نمی کند.
هیچ وقت به تو از پشت خنجر نمی زند معصومیت از وجودش می بارد.
تو هم هیچ انتظاری، از او نداری نه انتظار جبران داری نه می خواهی جایی برایت خرج یا پارتی بازی کند.
انگار طی یک قانون نانوشته خودت را موظف می بینی که برایش فداکاری کنی بدون هیچ چشم داشتی.
شاید مفهوم فداکاری که خدا به بندگانش توصیه می کندهمین باشد؛ در کودکی ماندن
اینکه من بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کنم صرف نظر از این که او برای من چه می کند.
کودکی که برایش فداکاری می کنی ممکن است دستت را گاز بگیرد و یا لبخندی از ته دل نثارت کند.
شاید این که زن با وظایف مادری و همسری خود به معراج می رسد همین مفهوم از خود گذشتگی یک طرفه باشد.
وقتی مادر می شوی همه چیز را برای او می خواهی بدون هیچ توقعی.
وقتی بچه ات را سیر می کنی و از شیره جانت به او می دهی نه نگران پوکی استخوان هستی نه دندان هایی که یکی پس از دیگری ممکن است بخاطر کمبود کلسیم از دست بدهی.
گاز گرفتن و نق نق نوزادت باعث نمی شود که دست از کار بکشی.
آرزوهای بزرگی که برایش داری بخاطر خود اوست نه هیچ انتظاری.
مادر که باشی فداکاری و از خود گذشتگی را شعار نمی دهی عمل می کنی.
آن وقت است که خدا بهشت را زیر پایت قرار
می دهد.
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ
سرکار خانم فاطمه سلیمیان
مثل همیشه زود به گلستان شهدا رفتم. همان طور که داشتم راه می رفتم نظرم به سمت قبری افتاد که بین درختان بود و اطرافش پر از گل های شمعدانی. جلوتر رفتم‘روی قبر را دیدم . یک قبر ساده که فقط رویش نوشته فرزند روح الله. یک قبر جمع و جور که یک قهرمان تکه تکه شده در آن آرمیده اما بی نام و نشان. یک قبر خالی و خاک گرفته که مادرش پیشش نبود. شهید گمنام یعنی بی مادر… مادری که شاید روزی بین هزاران هزار قبر به دنبال پسرش می گردد به امید اینکه بیابد آن فرزند رشید را. گمنام یعنی پر از تنهایی، پر از آرزوهایی که وصال نیافت. شهید گمنام یعنی مانند مادرش حضرت زهرا (س) است. گمنامی یعنی درد بی مادری کشیدن و گمنام ماندن برای رسیدن به معشوقه ی خود. گمنام یعنی یک پلاک یا شاید چند تکه استخوان یا یک لباس پاره و خونی یا…. گمنام یعنی سرباز امام زمان که مثل من و تو بی معرفتی نکردند. نتوانسنتد تحمل کنند آوارگی مهدی فاطمه (س) را… گمنام یعنی…
آخرین نظرات