ماهی کوچولوی قرمز من، سلام. شکیبایی ات رامی ستایم، یازده ماه و اندی سکوت و شکیبایی برای نشستن دوباره برسفره هفت سین!!! ماهی کوچولوی من، دلت را به دریایی که آدمیان در تُنگ برایت کوچک کردند، خوش نمودی و بی خبر از دریایی که اگر برایت بگویم از غم دوریش… بیشتر »
آرشیو برای: "فروردین 1397, 01"
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان پایان سال که می شود پدربزرگم لباس سفید می پوشد عطر می زند و وصیتش را چک می کند پول هایش را می دهد و در عوض، لبخندها می گیرد. آخر سال که می شود پدربزرگم بیش تر نگاه می کند به درخت ها که شاخه هایشان التماس شکوفه می… بیشتر »
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ: مهربان روزهای پایانی است تب شهر در خرید مردم چنان بالا رفته است که بعضی دستشان نه، دلشان می سوزد نبض لحظه های آخر سال این شهر تندتر میزند و نبض قلب هایی کندتر. چهره شهر شادمان تر میشود اما بعضی نقاب خنده بر صورت غمگین می… بیشتر »
آخرین نظرات