نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ سرکار خانم لیلا باباربیع دل به آستانت سپردم تاخودت حوائجم را برطرف کنی. سراسردردهستم وسردرگم وقتی محبت تو عالمگیرست چرامن سوی بنده توروان می شوم وهرلحظه رابه آن دل می بندم درحالی که توبنده نواز هستی. درهمه لحظات مرا دریاب که توفقط می توانی منجی دل درمانده ام باشی .خدایا فقط تومی توانی وخودت درمانگرروح آسیب دیده ام درزمان حساسیت دلم باشی. ره درست نشانم ده که گرفتارم بالاترین دلتنگی این است که دلت برای خودت تنگ باشد …
موضوع: "#به قلم خودم"
(نوشته شده توسط نويسنده وبلاگ صفورا صيرفيانپور)
در غدير دستانمان در دستان پدر بود، اما چه كوتاه؛ افسوس كه در سقيفه دستانمان را از دستان پدر بيرون كشيدند. درست مانند كودك خردسالى كه ناگهان در خيابان محو تماشاى بازيچه اى مى شود و دستانش از دستان پدر رها مى شود. در شلوغى و هياهوى خيابان گم مى شود و خودش را تنها مى يابد. ترس و ناامنى تمام وجودش را فرا مى گيرد. تا وقتى كه دستان كودك در دستان پدر بود، هيچ دغدغه اى نداشت؛ اينكه چگونه از خيابان رد شود، چگونه به خانه برگردد، چگونه از جوى پهن آب گذر كند، … اينها هيچ يك مشكل او نبود؛ مشكل پدرش بود كه بايد او را به سلامت به خانه بر مى گرداند. تنها كافى بود دستان پدر را رها نكرده و خودش را به او بسپارد. اما بناگاه تمامى اين مشكلات بر دوش خودش مى افتد. بدنش به لرزه افتاده و خود را بى كس و بى پناه مى يابد. به ياد دستان گرم و آرامش بخش پدر مى افتد و با تمام وجود گريه سر مى دهد…
در غدير، پدرى دستان فرزندان امتش را در دستان پدرى همچون خود مى گذارد تا امتش پس از او درد يتيمى و بى پدرى نكشند؛ تا امتش راه را گم نكنند و بسلامت به سرمنزل مقصود برسند. اما صد افسوس كه فرزندان امتش قدر اين پدر را ندانسته، بدنبال بازيچه اى او را رها كردند. اينك شيعه است و درد غريبى و بى پدرى. ماييم و پدران و فرزندانمان كه راه گم كرده ايم و در اين وادى خطرناك تنها مانده ايم. باشد كه با ظهور فرزندش درد يتيميمان پايان پذيرد.
طبق حدیث زیر، عید غدیر چه عیدی نام گرفته است؟
("قال ابو عبد الله (ع) : … و یوم غدیر بین الفطر والاضحى و یوم الجمعة کالقمر بین الکوکب .( اقبال سید بن طاووس : .466 ) امام صادق (ع) فرمود : … روز غدیر خم در میان روز هاى عید فطر و قربان و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است)
۲_نام شاعری که در مدح امیرالمومنین(علیه السلام) شعر سروده است؟
۳_طبق روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم):
انا اول …
۴_یکی از نام هایی که روز غدیر به آن نامیده شده؟
۵_از مستحبات عید غدیر
۶_یکی از نام های پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که حضرت علی علیه السلام پس از بازگشت از جنگ صفین، به حواریون حضرت عیسی مسیح نام بردند؟
۷_در روز غدیر امام علی علیه السلام ….. شدند.
۸_نام انتشارات کتابی که که به بررسی اهمیت غدیر وضرورت شناخت آن پرداخته سپس فرازهایی از خطبه غدیر ومعرفی امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)در صحرای غدیر ارائه می دهد؟
۹_……حضرت علی علیه السلام معروف به آن هستند؟
۱۰_از دیدگاه مقام معظم رهبری قضیه غدیر توجه به چه مساله ای است؟۵حرف
۱۱_عملی که امام علی علیه السلام فرمودند به هنگام ملاقات یک دیگر روز عید غدیر انجام دهید.
۱۲_کتابی که به اثبات امامت دوازده امام پرداخته است؟
۱۳_خاورشناسی که از طریق برون دینی، جانشینی امام علی علیه السلام را ثابت کرده است؟
۱۴_کدام سوره قرآن است که بخشی از آن در خطبه غدیر آمده است؟
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ ریحانه علی عسکری
عکس جوانیِ مادرش را از زیر کتابش بیرون آورد.دختری با دامن مشکی و لباس سفید با صورتی که به طرز ناشیانه ای آرایش شده بود. آن را به معلمش نشان داد و گفت: _ نگاه کنید خانم! این عکسیست که قبلا گفتم. مادر من زمانی که هم سن من بوده آرایش می کرده، الان هم آرایش می کند اما به من می گوید تو سنت برای این کارها کم است، بگذار برای وقتی که بزرگ تر شدی؛ مگر سن الان من، با سنِ توی عکس چقدر فرق می کند؟ چرا همه چیز برای خودشان خوب است، به ما که می رسد می شود بد ؟! معلم عکس را از دست دختر می گیرد و نگاهی به آن می اندازد: حرف دختر درست است. اما نمی داند چه بگوید که هم حقیقت را گفته باشد و هم شخصیت مادر را مقابل دختر پایین نیاورده باشد. دختر این بار کاغذی را از بین کتابش بیرون می آورد و می گوید: _این کارنامه پدرم است نمره هایش را ببینید اصلا درس نمی خوانده ولی بخاطر درس نخواندن، ما را جریمه و توبیخ می کند. معلم با نگاهی به کارنامه پدر، سری از روی تاسف تکان می دهد. دختر در سنی نبود که بتوان به اصطلاح سرش را شیره مالید. سال های آخر دبیرستان را می گذراند و این طور که پیدا بود هیچ علاقه ای به گوش کردن امر و نهی های پدر و مادرش نداشت. با این اوضاع کارِ معلم در آن خانه شروع نشده تمام شده بود؛ چرا که دختر علاقه ای به درس خواندن نداشت. معلم هم نمی توانست با اجبار او را به کاری که نمی خواست وادار کند. کتاب دختر را باز کرد و نگاهی به موضوع انداخت: بحث غدیر بود و اثبات آن از طریق عصمت امام. معلم بود و دغدغه داشت و نمی توانست حالا که تا این جا آمده رسالتش را انجام نداده، برود. فکری به ذهنش رسید واین طور شروع کرد: _به نظرت چه لزومی دارد که امام، معصوم باشد و گناه واشتباه نکند؟ دختر سکوت کرد، از این که با تمام حرف هایش نتوانسته بود به معلمش بفهماند که نمی خواهد درس بخواند عصبانی بود؛ به همین دلیل عصبانیت را در نگاهش ریخته و باز به نشانه ی اعتراض سکوت کرد. اما معلم عقب ننشست و ادامه داد: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه وآله وسلّم) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه؛ من و علی پدران این امت هستیم.(۱) پدرت تو را سفارش به کاری می کند که خودش آن را انجام نمی داده مثل درس خواندن، که خودش نخوانده اما حالا می خواهد تو را بخاطرش جریمه و تنبیه کند. یا مادرت تو را از کاری نهی می کند و می خواهد تو آن را انجام ندهی در حالی که خودش آن را انجام می داده و هنوز هم انجام می دهد، تو اصلا انگیزه ای برای انجام کارهایی که آن ها به آن امر می کنند یا از آن نهی می کنند داری؟ دختر که بحث برایش جالب شده بود جواب داد: _نه اصلا، وقتی خودشان به کاری که می گویند عمل نمی کنند چرا از من انتظار دارند. خودشان دروغ می گویند فقط کافیست من یک بار دروغ بگویم پوستم را می کنند. اگر کاری بدِ است چرا خودشان انجام می دهند اگر نه، چرا مرا نهی می کنند. معلم که به هدفش رسیده بود گفت: حرفت درست است، در مورد امام و رهبر جامعه هم قضیه به همین شکل است. اگر کسی که از طرف خدا می آید و برای ما امر و نهی خدا را می آورد خودش به حرف خداوند عمل نکند کسی حرفش رو گوش نمی دهد. علاوه بر این امام الگوی جامعه است اگر خودش عمل نکند، مردم هم به او نگاه می کنند و می گویند خودش که عمل نمی کند پس حتما واجب نبوده یا او که فلان کار را انجام داده پس حتماحرام نیست؛ ما هم انجام بدهیم اشکال ندارد. این که چه کسی گناهکار است چه کسی نیست را آدم ها نمی توانند تشخیص دهند؛ تشخیصش با کسی است که از آدم ها بالاتر باشد یعنی خود خدا. به همین دلیل خداوند از طریق فرستاده قبلی اش اعلام می کند که نفر بعدی چه کسی باید باشد. خدا در قرآن به پیامبر دستور می دهد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین(۲) یعنی در روز غدیربه مردم بگو که امام بعد از من که قراراست جامعه رو هدایت کند کیست. و آن قدر مهم هست که می گوید اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام نداده ای. آن وقت یک عده آدم بعد از مرگ پیامبر حرفش را گوش نمی کنند و شورا تشکیل می دهند و خودشان یک نفر را انتخاب می کنند. نتیجه اش می شود انتخاب فردی که خدا انتخابش نکرده؛ معصوم نیست و حالا مردم باید حرف کسی را گوش بدهند که خودش گناه می کند و به دیگران می گوید گناه نکن. جالب این جاست که خود اهل سنت هم قبول دارند که خلیفه هایشان غیر از حضرت علی(ع)گناه هم انجام می داده اند. بخاطر همین است که تو برایت سنگین است حرف پدر و مادرت راگوش بدهی با این که می دانی صلاحت را می خواهند. اگه آن ها خودشان اهل عمل بودند، گوش دادن به حرفشان برایت آسان تر نبود؟ دختر که بحث برایش جالب تر شده بود گفت: _بله معلم گفت پس توهم حرف خدا وپیامبرمعصومت را گوش بده. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)امر کرده اند جلوی نامحرم این طور برخورد کن همان کار را بکن و گفته اند حرف پدر و مادرت را گوش کن، تو هم از آنها تبعیت کن. آری، امامان ما معصوم هستند؛ چون از طرف خدا انتخاب شدند بنابراین راحت تر می توانی حرفشان را گوش کنی و پذیرش کلامشان برایت آسان تر است. پی نوشت ها: ۱ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۱، تهران، اسلامیه، چاپ بیست و سوم، ۱۳۸۵ق ۲مائده/سوره۵، آیه۶۷
تهیه شده توسط واحد پژوهش مدرسه
سرکارخانم مهرالسادات قدوسی
معراج السعاده, ملا احمد نراقی
خودشناسی برای خودسازی, مصباح یزدی
اخلاق در قرآن (سه جلد ) مصباح یزدی
تهذیب نفس, خودسازی یا تذکیه نفس ودیگر کتب ابراهیم امینی
کتابهای استاد محمد شجاعی
کتاب های شهید آیت الله دستغیب
خودسازی, شهید باهنر.
خودسازی, محمد یزدی
جهاد با نفس, حسین مظاهری
نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی
چهل حدیث اسرار الصلوه و دیگر کتب امام خمینی
المراقبات میرزا جواد ملکی تبریزی
اسرارالصلاه میرزا جواد ملکی تبریزی
رساله لقاالله میرزا جواد ملکی تبریزی
اسرار عبادات و دیگر کتب آیت الله جوادی آملی
عرفان اسلامی شهید مطهری
نامه ها و برنامه ها, درآسمان معرفت و دیگر کتب علامه حسن زاده آملی
آخرین نظرات