نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ گل نرگس اولین بار بود که بدون آن ها ساکم را می بستم، حس عجیبی بود ، بین ماندن و رفتن گیر افتاده بودم، ولی همه می گفتند برو، باید بروی، اما دلم نمی دانست چه کند در میان آن همه زمزمه… بالاخره راهی شدم ، بدرقه ام کردند… بیشتر »
کلید واژه: "#تنهایی"
نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ فاطمه صدای آشنایی او را به خودش آورد: _ تنها نشسته ای؟ آرام گفت: _هیچ کسی با خدا تنها نیست. منتظر کسی هستی؟ _مگر کار منتظر جز انتظار است؟ چه خوب شد که آمدی. آمدنت همیشه به موقع است. با لبخندی گفت: _ رد می شدم دیدم حال و… بیشتر »
آخرین نظرات