طبق معمول صندلی کنارش پربود و من حق به جانب به زهرا که صندلی کنار او را اشغال کرده بود گفتم: از جای من بلند شو. زهرا با گوشه چشم
به من نگاه کرد و گفت: مگه خریدی صندلی را. و من جواب دادم مگه خبر نداشتی؟
شاید تا به حال نسبت به هیچ کس این طور احساس تعلق… بیشتر »
آخرین نظرات